آخرین به‌روزرسانی:

صاف کردن به انگلیسی

معنی

to filtrate, to clarify, to strain, to rack, to smooth, to clearto settle, to square or balance(accounts with someone), to pave

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت صاف کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «صاف کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/صاف کردن

لغات نزدیک صاف کردن

پیشنهاد بهبود معانی